مباحثه شب وروز

عجب عجب شب راباروزمباحثه افتادومجادله هرچه تمامتر پیش آمد.روزسرکشیدوگفت:

من زیارت احبابم وعمارت اسبابم،نفقه ی زن وفرزندم،صدقه ی خویش وپیوندم،هنگام ِبراعتم،روزبازاربضاعتم،سفره ی من نوراست،ظلمت ازمن دوراست،خوان من اسباب است،قرص گرم من آفتاب است،ای شب تورعیتی ومن شاهم وتو ستاره ای ومن ماهم.ای شب توکیستی زنگی سیاهی ومن ختنی زاده ی چو ماهی.ای شب توبرخرابه های تاریک چون بومی ومن برتخت روزگاراسکندررومی.ای شب توحبشی مشعله داری ومن شاه شهرت یافته ی بزرگواری.

شب گفت:

ای روزبیش ازاین درازنفسی مکن ودعوی کسی مکن. توشورش سرسالکانی،تاراج گروقت مشتاقانی،تراحریصان زرپرستند،مراسرمستان میکده الستند،تراغافلان دیر خیزند،ومراعاشقان اشک ریزند.ای روزمن زن ِآن شاه شب نامم که کواکب سپاه من است.مشتری تکمه ی کلاه من است. مریخ دربان بارگاه من است.عطارد،دیوان من است.زهره مهمان من است.زحل پاسبان من است.فلک ایوان من است.ماه چراغ تابان من است.شفق شاهدنورافشان من است.ای روز اگرتراتاج نوربخش زرین است،مرانیزدرّ ِبهجت افزای پروین است.ای روز اگرترااشعه ی آفتاب لباس ششتری است،مرانیزدربناگوش درّ ِشاهوارمشتری است.ای روزاگرترا،برخوان قرص آفتاب است،مرانیزدرشادروان زربفت ماهتاب است.

روزگفت:

ای شب مرا روئی است چون ماه وترادلی است سیاه.

شب گفت:

ای روزاگرمن سیاهم باکی نیست جامه ی ِ کعبه سیاه است وبیت الله است.حجرالاسودسیاه است و یمین الله است.ای روزاگرمن سیاهم باکی نیست،مدادسیاه است ومدد،ادباست،اطلس سیاه است وزینت خطباست.ای روزاگرمن سیاهم باکی نیست،سنگ محک سیاه است وعزت صرّافان است.ای روزاگرمن سیاهم باکی نیست،زیت سیاه است و شفای بیماران است،نرگس چشم سیاه است وغارتگرقلب مشتاقان است،هلیله سیاه است ودوای دردمندان است.علم عیدسیاه است وزیبامینماید،زلف وابروسیاه است ودلهامیرباید.ای روزاگرمن سیاهم باکی نیست،خال مهوشان سیاه است ومرغوب است،گیسوی دلبران  سیاه است وبه غایت محبوب است.

برگرفته ازخواجه عبدالله انصاری

 

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:00 ق.ظ

سلام

هنوز موفق نشدم که فینگلیسی بنویسم و مجبورم کوتاه بنویسم ... بسیار لذت بردم ... منتظر نوشته های زیبای بعدی هستم .

محمدعزیزوبزرگوار:
حضورسبزت رادراین اتاقک شیشه ای گرامی میداریم، اتاقکی که به لطف دوستان عزیزی بنا شد،که یکی ازآنها خواهر بزرگوارشماست که افتخارهمسری ایشان رادارم.البت ذکراین نکته را ضروری میدانم که لینکهای متصل به گل ارغوان ازبزرگترین افتخارات فرهنگ واندیشه ایرانی است که ازبوی معطر آنها است که گل ارغوان خوش بوست.

ژانوس سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:15 ق.ظ http://kheyzaran.blogsky.com

بارها گفته ونوشته بودمی که مرآدمیان را انتخاب سرچشمه ی آزادی بودوااینجاواکنون بنا به مباحثه ی شب وروز برگرفته از قلم پرشوروشروعاشق حضرت خواجه وی رامکرر میکنم وبرآن می افزایمی که انتخاب نمادونمود شخصیت ومنش وکیش و چکارگی آدمیان نیز تواند بودی که از منتخبین هرکس نخست برگزینش کلمه باشد دربیان پس پشت وجود که گفته اند تامردسخن نگفته باشد/عیب وهنرش نهفته باشد.مابقیت آنچه انتخاب گردیده چون نوع ورنگ لباس و دوست ورفیق ویاروغذاودیگران ودیگران هریک معین بگرانند درونیات ناگفته ی هر کسی را به درجات شرف وشعورمردی وزنی
بدین مقدمات معلوم توانمی گردانیدن که مهترین صورت از صورانتخاب -کلام بزرگان باشد در انعکاس ناگفته های روح آدمی که زان میا ن نیکوترینش قاب گیری است بدان شکل شکیل که گربخواهی چیزی گفتن یا نوشتن ونیک بدانی بزرگی آنچه تورادردل بوده وی را سالها پیش برزبان جاری-لاجرم عین نگارش آن بزرگ را چون شما قاب بگیری وزیور در ودیوار کنی که در این عصروزمانه آویختن آن مباحثه از چنان عارفی زیبنده ی لوح نورانی گل ارغوان باد بل بخوانندوپندگیرند وببویندولذت برند بی هیچ شکی در آینده ی قریب نسخه ای از آن را مانیز به درحاشیه ی زرنگار خیزران مشهودخواهیم گردانید وبرای شما سرفرازی آرزو خواهیم نمودنمودنی

پاسخ

ژانوس شاه کبیر:
قدوم ارغوانیت توتیای چشم،وجودت برکت وتوانائی است برای چون منی که دستم بگرفتی ورسم زندگی نشانم دادی دادنی،وتاپایان عمرهمینم بس که به شاگردیت افتخارکنم وبه داشتن بزرگی چون شما درمتن زندگیم برخودببالم. همیشه شادوهمیشه خوش باشید.

ژانوس شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:05 ب.ظ http://kheyzaran.blogsky.com



آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی بما کنند

جان دل مگر این حقیرسراپاتقصیر جزشما
کس دیگری هم داردچشم من تجلی گاه
حضورتوست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد