نرگس داریوش

نرگس عزیزای دخترک هشت ساله ی پاک ومعصوم هرچندکه تراتابه حال ندیده ام،امادرخیالم سالهاست که تورامی شناسم.هرگاه چشمانمرامی بندم ودرافق خیالم سیرمی کنم آن روزتلخ رابه یاد می آورم که تومانندهرروزپاک ومعصوم باصدای مادرت ازخواب برخواستی،دست وصورت بشُِِستی ودرآئینه خودرانگاه کردی،وبازاین صدای مادرت بودکه تورابه خودآوردکه زودترصبحانه ات رابخوری تامدرسه ات دیرنشود.وتوبرسفره ی بی منت پدرت نشستی چراکه باورداشتی حاصل رنج وزحمت ِدستان پینه بسته ی اوست.وتوبه شوق رفتن به مدرسه ودیدن همکلاسیهایت باعجله شروع به خوردن کردی درحالی که مادرت چونان همیشه درحال بستن کیف ِکتابهاوآماده کردن روپوش ومقنعه ات بود.ودرحالی که ازدیدن تولذت می برددرکُنه ِ ضمیرش به روزهای خوش وشادی آفرین آینده می اندیشید ودرخیالش ترازینت شده درلباس سفیدعروسی می دیدکه چهره ی زیبایت پس ِتور ِآن پنهان است وبا دیدگانش می نوشیداین لذت مادرانه را.مادرت رابوسیدی وباردیگردرآئینه نگاه کردی،چین وچروک مقنعه ات راصاف کردی وباشیطنت خاص سن وسالت به پیشبازآتش بی رحمی رفتی که ازبخاری غیر استانداردکلاست زبانه کشیدوهمه ی آن بازی گوشیهای بچه گانه و به دورازهربغض وعنادتووهمکلاسیهایت رادرکام خود فروبرد،وبراین فاجعه نه دادگاهی تشکیل شد،نه کسی محکوم ونه حتی یک توبیخ خشک وخالی.هنگامیکه صدای مادرت راازرادیو می شنیدم که خون می گریست وپدرت که بغضی فروخورده درگلویش راه بر،دم وبازدمش می بست که حتی دریغ ازهزینه ی دارو.ناگاه صدای پاک وزلالت رابه گوش نیوشیدم که ازپدرومادرت می خواستی تاتورابه مهمانی نبرندچراکه بااین چهره ی سوخته خجالت می کشی درحالی که قطره های اشک درچشمت حلقه زده بود.ومن درحالی که بغض راه برسینه ام بسته بودباخود می گفتم ای کاش درآن لحظه آنجامی بودم شاید که می توانستم چون آن معلم نجات بخش درنور آبادهمان بخاری رابغل زده وبه بیرون می بردم تاامروزازدیدن چهره ی خوددرآئینه خجلت نکشم.راستی نرگس جان هیچ می دانی روستائی که درآن زندگی می کنی دراستان فارس سرزمینی است که مهد داریوش اولین بنیانگذار حقوق بشراست؟

 

نظرات 5 + ارسال نظر
ژانوس جمعه 23 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:34 ب.ظ http://kheyzaran.blogsky.com


دوست عزیز
به راستی که متن پست این هفته شما مرابه شدت تحت تاثیرقرارداد مطلب را خوب پرورانده بودید میبینید که برای نوشتن تا دلت بخواهدموضوع وعنوان وماده خام وجود دارد.البته اگرچه ارتباط دادن موضوع به عظمت تخت جمشید بی راه نیست ولی امروزه کورش ونه داریوش را پدروبنیان گزار حقوق بشر دردنیا میشناسندبه گونه ای که لوح معروف وی امروزه با فرش اهدائی شاه در سازمان ملل متحد در درگاه ورودی شورای امنیت سازمان ملل نگهداری میشود که با شعر معروف بنی آدم اعضای یکدیگرند...........سروده شاعرنامدار ایران سعدی بزرگ همراه است که همه رویهم نمونه واقعی روحیه ی معتدل صلح دوست وشادی جوی ایرانی هستند

ای عزیزبزرگوارازاینکه بنده نوازی فرموده ونوشته ی مرالایق
خواندن دانسته ایددرپوست خودنمی گنجم وازاینکه اشتباه
اینجانب راباسعه ی صدرولطف وکرامت خویش گوشزد
فرموده ایدکمال امتنان رادارم

نیکو شنبه 24 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 10:10 ب.ظ http://banoo-b.persianblog.ir

در جمع منو این بغض بیقرار جای تو خالی ...........
با سلام
خیلی زیبا و با احساس نوشته بودید اشک در چشمانم جمع شده و نمیدانم چی دارم مینویسم فقط بغض راه گلویم را بسته .........
ممنون از حضور پر مهرتان

ای عزیزبزرگوارقدمت توتیای چشم من هیچ کاری نکرده ام
تنها درسی راکه درمکتب امثال شماحوانده ام پس داده ام
وبه خودمیبالم که کشورم مهد نازنینانی چون شماست

ثریا دوشنبه 26 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:28 ب.ظ http://golarghavan.blogsky.com

می تراود مهتاب
می درخشد شبتاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس ولیک
غم این خفته ی چند
خواب درچشم ترم می شکند
نگران با من استاده سحر
صبح می خواهد ازمن
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته رابل که خبر
درجگر لیکن خاری
از ره این سفرم می شکند
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
وبه جان دادمش آب
ای دریغا به برم می شکند
دستها می سایم
تا دری بگشایم
برعبث می پایم
که به درکس آید
درودیوار به هم ریخته شان
برسرم می شکند

ای عزیزبزرگوار سلام
ازشعرزیبائی که فرستاده اید بسیارسپاسگزارم
امااگرلطف فرموده وچند خطی هم دررابطه با متنها ئی
که منتشرمی شود نظرارائه دهید ممنون خواهم شد

ژانوس سه‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 02:56 ب.ظ http://kheyzaran.blogsky.com


ادیسه نامور باید تونیز مثل من خوشبخت باشی که عزیزبانوی بارانها نیکو خانم به دیدنت آمده است فرمایش ایشان است که دوشتی خط زرینی است که آدمهارادرسراسر دنیا بهم وصل میکند

با احترام

باسلام وعرض ادب فرمایش شماصحیح ودرست است
امیدوارم شایسته ی این دوستی باشم

محسن دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:26 ب.ظ http://mohsensms.blogsky.com

معذرت میخوام ادیسه جان فراموش کردم
لینک شد

جانت سلامت بربنده منت نهادی نهادنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد