راویان ِاخباروطوطیان ِشیرین شکر ِ،شیرین گقتار چنین حکایت کرده اند که دربلادی ازبلاداین سرزمین زیارتگاهی است به نام باباپیره.ونیزچنین روایت کنند که این زیارتگاه درغرب این سرزمین ودرجائی خوش آب وهواوخوش منظرقرارگرفته است.سالهای سال است که مردم ِبسیاری ازنقاط مختلف بدانجامی روندو،دخیل می بندندو،برخی می کنندو،نذرونیازمی دهندتابلکم حاجت رواگردندگردیدنی.
الغرض اینکه چگونه بوده است که درطی صدها سال خیلی هاجهت زیارت بدانجارفته ونه تنها حاجت نگرفته اند،بلکه بیشترازپیش اسیروگرفتارو بدروزگارترگشته اندبرکسی مکشوف نبوده است.تابلاخره پژوهش گری دست به کارشدتاازاسنادومدارک بجا مانده ازدل تاریخ این راز سربه مهررابگشاید.درنتیجه تحقیق و تفحص به ثمرنشست واین بزرگوارِمجهول الهویه شناسائی گردیدوبراهل دانش وفهم معلوم شدکه ایشان کسی نیست جزنعمان ابن معرّب فرمانده ی سپاه عمر درواقعه ی حمله ی اعراب به ایران وگویا همان جنگ معروف قادسیه.وتعجب بنده ازآن جهت فزونی یافت که درطول این مدت که ازخداعمرگرفته ام شنیده ام که ایشان غا صب خلافت بوده حال چگونه است که فرمانده ی سپاهش را چنین مقام ومنزلتی است عقل ما به این مسئله قدنداد.شایددرآینده این راز سربه مهر هم هویداگردد.حال اینکه ازاین نوع زیارتگاهها درسراسراین بلادتا چه اندازه است اللهُ اعلم.
اماآنچه مهم ترازهمه ی اینهاست اینکه با برملاشدن این رازهنوزکه هنوزاست بسیاری زائر این سفر می شوندورنج راه برخود هموارمی گردانندتااین بزرگوار گوشه ی چشمی بدانهاکرده وگواه آنان درپیشگاه حضرت حق گردد.انشاءالله همانطورکه آن دیگران به مراددل خودرسیدند شمانیزبه مراددل خودبرسید.