هرگزچنین فجیع کسی خودرابه دارنیاویخت
درچهارراه باورمردم
درپیش چشم حسرت یک نسل
هرگزچنین فجیع کسی خودکشی نکرد
آیابدان که میکرد نمی اندیشید؟
یاکس به اونگفت راه چاره چیست؟
یاخودچنین نخواست؟
یعنی جزاین نبود
معنی عیارسنجی تاریخ
باشدکه چنین بنویسند
اینجاکسی غنوده است که بیش از صدهاسال تأخیردرکوثرخودداشت
اوبازمان خویش معاصرنبود
وکوزه سفالین قلبش
گنجایش مهربانی یک خلق رانداشت
اورانه تاب که مومیائی شود
ونه بخت سازگار
که دراوج جلوه محوشود
دراشک شوق آمدو
درمنجلاب رفت
همچون جنازه ای که به دارخویش آونگ است
وهنوزبه تلاش حرف می زند.
احمد شاملو
نه فریدونم من
و نه ولادمیرم که
گلوله ای نهاد نقطه وار
به پایان جمله ای که مقطع تاریخش بود
نه باز میگردم من
و نه میمیرم
زیرا که من الف صبح ام
خوشحال شدم که با احمد شاملو آشنایی داری اونم توی دوره ای که میخوان به انزوا بکشوننش
توی این دوره زمونه جا داره بیشتر این شعرو بگی تا اون بالایی رو
شعر حرف آخر از هوای تازه
ازشعرزیباوکامنت پرمحتوای شماسپاسگزارم وازاینکه
عزیزجدیدی بنام بیدمجنون رادراطاقک شیشه ای خود
میزبانم درپوست نمی کنجم به این حقیر منت بگذارو
ازچشمه ی دانائی خوددرحد وسع سیرابم بنماهمیشه شادو
همیشه خوش باشید
ادیسه ی عزیز
آدمها را با انتخابهایشان میشود شناخت اگرأنها را فرصت انتخابی هم باشد !در یک فضای کاملا شخصی مثل وبلاگ که آدم با خود یا از جنس خود سخن میگوید میدان حق انتخاب وسعت میگیردسلیقه ی نوع انتخاب ریشه در اعماق وجود آدمی دارد اگر دقت کنی میتوانی آنچه هائی را که برکسی گذشته یا میگذرداز نوع انتخابش فهمید تا کسی ازکوچکی وحقارت کوزه سفالین قلبی که گنجایش قلب خلقی را ندارد با خبرنباشددرک درستی از چنین شعر تابناکی نمیتواند داشته باشدمن اگر چه این شعر شاملوی بزرگ رابا سبک عراقی مدرن وزبان فاخروی ارج مینهم ولی اعتقاددارم تا کسی ازفاکت های حقیقی تاریخی موجود درآن بی خبرباشددرک آن برایش دشوار خواهد بودچنین شعر هائی اگرچه در زمان سرایش چون گوهر گرانبهائی بر تارک تاج آنچه هائی می نشیندکه بر دوری از ادوار برانسان گذشته است ولی از آنجا که در زمان سرایش فرصت چشش همگانی نمیابدبا گذر زمان از درخش آن کاسته میگردد فراموش نکن که شعر هرگز شاملو یک کار بی همتااز نظر من ارزیابی میشود که با شهامت وشجاعت ودر عین دانائی سروده شده
ولی همچنانکه حال در آینده هم به ذائقه ی خواص بیشتر خوش خواهد آمد دست نویس آن را دارم ودیده بودم وحالا که تو آن را برلوح نورانی اتاقک شیشه ای گل ارغوان جاودانه کرده ای خرسندم
به راستی که تعابیر شاعرانه ی شاملو در چنین زبان فاخری قابل ستایش است ومن به حسن انتخاب تو درود میفرستم فرستادنی
در -بیت اینجا کسی غنوده است که بیش از صدسال تاخیر در کوثر خودداشت-کلمه کوثررا درست نمیبینم شاید به جای کوثر کلمه تولد درست باشد یا چیزی که این معنی را بدهد این یکی از اشکال اساسی هنری است که به هر دلیل درزمان خلق فرصت ابراز نمیابد
اگر فرصت کردی سری به لینک از اوراق زرنگار کتابها بزن وما را از همکاری خود محروم نکن
با احترام عشق واشتیاق ومحبت فراوان
ژانوس ای شاه شاهان مرا توبی سببی نیستی
براستی صلت کدام قصیده ای ای غزل
ستاره باران کدام سلامی به آفتاب ازدریچه ی تاریک
ازکامنت شاهانه ای که برای من شاگرد بنهاده ای
سپاسگزارم پیروزباشیدوسربلند.
ادیسه عزیز
احوالی نمیپرسی
سالروز مرگ فروغ فرخزاد است قصد نداری چیزی آپ کنی من چیزکی در پشوتن نوشتم
بای
چندروزی است دل ودماغ ندارم واین کسلی مارا
شرمنده ی شما کرد اطاعت وبه روی چشم
سلام دوست عزیز
باعث افتخار من است که وبلاگ من در لیست دوستان شما باشد ..
امیدوارم نوشته های بیشتری از شما بخوانم
موفق باشید و سلامت
ازبزرگواری شمابسیارسپاسگزارم پیروزوسربلندباشید