آفتابه(۳)

آفتابه(3)

این بخش ازآفتابه تقدیم میشودبه آن کس (کاف مضموم)که آنچیزرادید ولی کدوراندیدوقرشمال مودرآسیاب سفیدکرده که این روزهاسردرخشتک یکدیگرفروبرده اند.

هشدار:

نظربه شباهت آنچیزولوله‌ی آفتابه کدوفراموش نشود

مستخدم که بابه پایان رسیدن تابستان آقای خودراازریختن آب سرددرعذاب میدیده قبل ازاجابت مزاج آن راپرآب کرده مقابل افتاب میگذاشته تاآب گرم مفیدافتد،به همین جهت روزی که درباری محترم سراسیمه ازدرواردمیشودوآنچنان تحت فشاربوده که سرازپای نمیشناخته ودچارلکنت زبان شده بوده،میگوید:"آ...آ..آب...آف...آف..آفتتتاب..آب"این اصوات وکلمات چندبارتکرارمیشودوکثرت درتکراربرای راحتی بیان دوکلمه‌ی آفتاب وآب راادغام کردوبه این ترتیب کلمه‌ی مبارکه‌ی "آفتابه"درجمع خانوادگی آن درباری ساخته میشود.

ناتمام